انگشت شست
امروز صب انگشت شستم لای در اومد. از دردایی که کشیدم فاکتور میگیرم. فقط چن تا نکته واسم مهم اومد:
* اولین نکته زمانی بود داشتم عنوان همین مطلبو مینوشتم. داشتم فکر می کردم انگشت شست رو باید شست بنویسم یا شصت. رابطه شست با شستن هم وقتی داشتم تایپ می کردم واسم جالب اومد. چرا به این انگشت بزرگ میگن شست. دیدین به این آدم کوچولوها میگن چل مرد، شاید چون این انگشت بزرگه بهش میگن شست. داشتم فکر می کردم که دیگه نمی تونم شست و چهاری بکنم...
* نکته دوم استعمال انگشت شست زمانیه که کسی بهت زور میگه یا داره حرف مفت میزنه. البته من نه روی این کارو دارم نه تا الان انجامش دادم. ولی میدونم که یکی از توانایی های بالقوه ام بوده که الان دیگه بالقوه نیست
* نکته بعدی جکیه که حتما خیلی ها شنیدن؛ همون یک کلفت. الان انگشت من میتونه شاهد مثال اون جک باشه.
* داشتم به این فکر می کردم که باز تا مدتها این انگشت شست وبال گردن من میشه و درد سر واسم درست میکنه. شدم مصداق عجله کار شیطونه. شیطون همیشه خوابه جاش توی رختخوابه و باقی ماجرا
* داشتم فکر می کردم که چه کار بدی کردم که باز تاوونش به این انگشت شستم گیر کرد. سر صب بود و هنوز کار بدی نکرده بودم. شایدم این انگشته یه اخطار بوده که کار بدی نکنم. شاید قراره یه پول گنده بیاد توی دست و بالم و این یه اخطاره که دستم کج نشه. دارم به هوس میفتم. نکنه یه کیفی، طلایی چیزی قراره پیدا کنم. باید امروز توی کوچه خیابون خوب حواسم به دور و اطرافم باشه.
* نکته آخرم سلامتی شماس. راستش می خواستم بگم که به نظرم بد ترین درد، ناخون افتادن و درد ناخونه. یاد تصادف قبلیم افتادم که اون موقع بد ترین درد واسم زخمای گنده دستم بود.
- ۹۳/۱۱/۰۱