خط نوشته های درهم

دختر قندی

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۹ ب.ظ
کجایی شاخ نبات که حافظ لب گور هم تو را ندا می کند. نه آفتابم لب بام است و نه پایم لب گور. مثل این چای لعنتی که مرا معتاد خودش کرده است، داری مرا دود می کنی. نه. خیال نکنی که وابسته ات شده ام، نه. خیال نکنی که دل داده ات شده ام، نه. خیال نکنی که آرزوی وصل تو دارم، نه....
من گدا و تمنای وصل او، هیهات ... مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست

نه حتی عاشقت شده ام. نه دلداده ات. من نه کام میخواهم و نه نام. نه تو دختر شیرین شاه پریانی و نه من فرهاد قصه ها. قصه من و تو را هیچ کتابی ننوشته است. هیچ قلمی خاطره من و تو را ثبت نکرده است. تو همانی هستی که من فقط می دانم هستی. هر روز صورت زیبایت را در بوم خیال نقاشی می کنم. ابروهای کمانی ات را خون چکان می کشم و لبهای نو رست را غنچه. هر روز طرحی به طرحی می کشم و تصویرت را به گونه ای در می آورم.

آهای دخترقندی، زبان به کلام باز کن. نه لمس کرده ام تو را، نه دیده ام تو را، نه شنیده ام تو را، نه خوانده ام تو را، نه بویت شنفته ام، فقط زنگی در دلم هوار می کشد که هستی. بیا... به کلامی، به پیغام و نامه ای... دلم تنگ است و قرارم بر سر جنگ. نگذار دلتنگی ام رسوا شود. اگر لایق درد کشیدنم، مستحق دوریت نکن. آهای... صدایم بیش از این بلند نمی شود. دختر کولی، صدایم را شنیده ای؟
  • هاشم آبادی

نظرات  (۲)

زیبا بود و خوشمان آمد/مرسی آقا
یه جایی یه فضای باز کنید تا علاقه مندان هم بتوانند از خودشان مطلب بزارن خب
گناه دارن والا
شاید یکی دلش گرفته باشه
والا خب
پاسخ:
شما توی نظرات هر مطلبی دوست دارین بذارین من به اسم خودتون منتشر میکنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی