خط نوشته های درهم

می خواهم پیچیده باشم

چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۴ ق.ظ
بگذار بگویند عاشق است. بگذار همه عالم و آدم را سرم خراب کنند. بگذار مثل بچه یتیم هایی که گوشه خیابان نگاه ملتمسش را به آن ها دوخته است، تنها نگاهم کنند و بگذرند. بگذار ساده از من بگذرند. می خواهم پیچیده نباشم. ساده ساده. می خواهم سادگی ام پیچیده باشد. لای احساس و عاطفه و گریه انقدر خودم را بپیچم که پیچیده شوم.

انگار نمی فهمم. احساس می کنند که پچ پچ هایشان را نمی شنوم. خنده هایشان را، با دست نشان دادن هایشان را و دل سوزاندن های مسخره شان را نمی بینم. نه. من همه را میبینم. اما میخواهم مثل عقابی که اوج گرفته است در آسمان هیبت پوشالی ام گم شوم. نمی خوام احساس کنند که می دانم که مرا با دست نشان می دهند. نمی خواهم احساس کنند که دل سوزاندن های بی اثرشان را می فهمم. می خواهم بگذرم.

بگذار در هفت پیچ روزهایم به من سر بزنند اما خنده ای هم ارزانی ام نکنند. بگذار برایم نگران باشند ولی دست به جیب نبرند و سخاوتی خرجم نکنند. بگذار بی شیله پیله زانو بزنم. بگذار از همه سجده هایی که کرده ام استغفار کنم. باید قبله ام را عوض کنم. از اقصی نقاط دل به کعبه ی عشق.
 
مگر نیستم. مگر قرار است که نباشم. مگر گناه است. بگذار یک جمله راست را از هزار روده چپشان ادا کنند. بگذار بگویند عاشق است.
  • هاشم آبادی

نظرات  (۲)

فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم/بنده ی عشقمو از هردوجهان آزادم
پاسخ:
مرسی مهندس

روز دوشنبه بود.عموم گفت مهندس طراحی یه ویلای تو منطقه سیامزگه رو به ما سپردن.منم یه هفته کار کردم و یه ویلای خوشگل و باکلاس طراحی کردم.بعد از  تاییدیه و کلی کاررفتیم برا ساخت.قراربودمهندس ناظر از رشت بیاد.سقف اول و زدیم.آقا مهندس اومد برا نظارت.جونی بودخوش سیماو با وقارولی کمی مغرور.سلام داد.جوابشو دادم.رفت برا نظارت ساختمون.همه چی خوب بود.بهم زنگ زدن ازرشت مامانم بود.باید میرفتم.به بهروز گفتم من میرم مواظب همه چی  .باش.کارم 5روز طول کشید.سقف دوم رو زده بودن .رفتم برا بازدید.بالاخره مهندس طراح بودم.یه فاجعه /خیلی فاجعه بزرگی بود/تو عمرم ندیده بودم/گفتم کمی مغرور بود/پله هایی که من تو طرح داده بودم روعوض کرده بود.برا ویلای مسکونی اصل زیبایی مهمتراز اصل سازه محسوب میشه/پله گرد منو کرده بود پله دوطرفه.هرچی ازدهنم درامود بهش گفتم.به توهم میگن مهندس تو نمیفهمی باید کار مهندس طراحو انجام بدی نه هرکاری که خودت قبول داری.کلی جرو بحث کردیم/با کارگرا/با مهندس ناظر /با بهروزرییس کارگرا/کلی به هم ریختم/سوار ماشین شد/تخته گاز دم نظام مهندسی رشت/شکایت کردم/بعداز کلی بحث و مناظره.رای به من دادن/اینجور مواقع نظام مهندسی پشت مهندس طراح میمونه/آقا نظره اخماش تو هم بود/گله داشت/سلام داد/جوابشو ندادم/با هزینه ی خودش پله هارو عوض کردم/فک کنم یه 10-15میلیونی از جیب خودش خرج کرد/تو اولین برخورد خوب حالشو گرفتم/دم خودم گرم گرم.ازم معذرت خواهی کرد/گفتم بخشش از بزرگان است/بخشیدمت ولی دیگه به پست من نخور/سرشو انداخت پایین و رفت/بانگاهی معصومانه و پاک ...ورفت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی