من کار می کنم
من هر روز صبح زود به سر کار می روم. من کار می کنم تا پول به دست بیاورم. تا شکم زن و بچه ام را سیر کنم. کار که عار نیست. جوهر مرد است. مردی که کار نداشته باشد مثل خودکاری است که جوهر ندارد. پس هیچ وقت نمی تواند بنویسد. (حوض نقاشی)
من کار می کنم. مثل کشاورزی که می کارد. من حقوق می گیرم، مثل کشاورزی که درو می کند. وقتی فصل درو می رسد خوشه چین های من کم هستند. یک زن و نهایتا یک بچه. خیلی که زور بزنیم دو بچه می آوریم. البته این را هم بگویم همین یکی دو خوشه چین، کل محصولت را درو می کنند و تو خود باید خوشه چین آن ها شوی. زن وسیله می خواهد، دختر لباس می خواهد و پسر اسباب بازی. پنجم برج که می شود باز باید کمرت را محکم ببندی و مردانه کار کنی.
ما هر روز سخت کار می کنیم، به خودمان فشار می آوریم، دهن خودمان را سرویس می کنیم، هر کاری که نباید بکنیم را می کنیم تا بعد سه ماه برویم به سواحل زیبای شمال. گرچه مدیرانمان به سواحل زیبای آنتالیا می روند ولی بچه های ما به همان سواحل ساخت ایران هم راضی هستند. همه پس اندازها و همه اضافه حقوق های اضافه کاری ها را در دریا می ریزیم و با دست و پایی دراز تر به خانه بر می گردیم.
من کار می کنم و پول در می آورم و این پول ها را می دهم به کسانی که آن ها هم کار می کنند و برای کار کردنشان پول می گیرند. همه کار می کنیم و مدام پول هایمان را عوض به در می کنیم. این پول ها آنقدر دست ما می چرخد و می چرخد که سرگیجه می گیرد. آخر سر هم با تنی لش، جسمی خسته و چاک چاک روانه خزانه می شود.
من کار می کنم مثل خیلی های دیگر که کار می کنند. من حقوق ماهیانه ام فقط به زندگی ام می رسد و قسط هایم که ریشه اش در دریاست. اما خیلی ها هم حقوق ماهیانه شان صد برابر من است. گویا صد برابر من کار می کنند. نمی دانم شبانه روز آن ها چند ساعت است. همان هایی که وقتی کمکی ازشان بخواهی از ما هم ندارتر می شوند و زمانی که به آنتالیا می روند...
من سال هاست که کار می کنم. از سال هایی که کار نمی کردم چیزی خاطرم نیست. فکر هم نمی کنم که روزی برسد که بتوانم با زندگی که برای خود ساخته ام کار کردن را ترک کنم. من گاهی انقدر کار می کنم که راه خانه مان را یادم می رود. آنقدر کار می کنم که روز تولد دخترم را، پایه تحصیلی پسرم را هم قاطی می کنم. من برای کار کردن ساخته شده ام. من به ضرب کُشت کار می کنم. من اگر بتوانم 24 ساعته کار می کنم. من کار می کنم تا خانواده ام در رفاه باشند. کار من نهایت خدمت من به خانواده ام است. دست کشیدن من روی سر بچه هایم مهم تر است یا اینکه روز ازدواجشان پول به پایشان بریزم؟ من کار می کنم. من کار می کنم. من کار می کنم...
یکی من را از برق بکشد. ساعت کار من تمام شده است.
چقدر کار میکنی؟
خسته نمیشی؟