خط نوشته های درهم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفی» ثبت شده است

آخ از اون جایی که نمی بُره

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۶:۲۲ ب.ظ
این پست رو نخون.
می خواستم امروز در مورد «چشم» بنویسم. حسش نیومد. پس بذار یک کم از فلسفی بافی های ذهنیم بگم تا خالی بشم. گفتم نخون تا واقعا نخونی. میدونم تو هم اگه این مطلب رو بخونی ذهنت پریشون میشه. بازم اگه دوس داری بخونی مختاری...

داره حالم ازش به هم می خوره. دوس دارم توی روش واستم و هرچی فحش یاد دارم بهش بدم. دیگه واقعا نمی تونم تحملش کنم. تا کی دیگه باید گند بکاره و من آبروم بریزه. تا کی باید بدقولی بکنه و من خجالت بکشم. تا کی باید کارای زشتش رو تحمل کنم و به روی خودم نیارم. ای کاش یه رفیق بود تا می رفتم در خونش و حسابامون رو با هم تسویه می کردیم.